جستجو در تالار
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'دوست'.
7 نتیجه پیدا شد
-
۱۰ ساله بودیم که با همدیگر آشنا شدیم. با هم به یک مدرسه میرفتیم. سوار یک مینی بوس میشدیم و به شوخی بچههای دیگر با هم میخندیدیم. جشن تولد 11 سالگیام به من یک هدیه دادی؛ دفترچه یادداشتی که خودت درست کرده بودی. فردای آن روز که نیامدی دلم گرفت و گریه کردم. مادرم میگفت بی خود گریه نکردهای؛ خوان با خانوادهاش به دره افتادند. توی دفترچه هیچ چیزی ننوشتهام تا مثل دوستیمان پاک بماند. نویسنده: میشله مارتینس ترجمه: اسدالله امرایی منبع: همشهری آنلاین
-
-
گردو: منبع خوبی از اسیدهای چرب امگا ۳ برای مرطوب نگه داشتن پوست و مو است. گردو از ویتامین ای نیز سرشار است؛ آنتی اکسیدانی که منجر به تعمیر سلول های سراسر بدن می شود. املاح معدنی موجود در گردو از جمله مس، موجود تقویت تراکم استخوان ها می شود. بلغور جو: جو از شاخص گلیسمیک پایینی برخوردار است و مصرف آن در وعده صبح به کاهش کلسترول، بهبود هضم غذا و حفظ وزن در محدوده سالم کمک می کند. مصرف جو برای کاهش سرعت تشکیل چین و چروک های صورت مفید است و باعث کاهش التهاب بدن و کاهش قند خون نیز می شود. جوانه بروکسل: منبع خوبی از ویتامین آ برای مرطوب نگه داشتن موها و پوست است. این گیاه منبع عالی از فولات نیز بوده و مصرف آن از اثرات مضر نور خورشید به طور چشمگیری جلوگیری می کند. کیوی: کیوی سرشار از ویتامین ث برای تولید کلاژن پوست است و مطالعات منتشر شده در مجله آمریکایی تغذیه بالینی نشان داده که دریافت سطوح بالای ویتامین ث منجر به کاهش چین و چروک های صورت و خشکی پوست می شود. ویتامین ث یک آنتی اکسیدان قوی برای مبارزه با رادیکال های آزاد ناشی از استرس های محیطی از جمله اشعه ماوراء بنفش خورشید و آلودگی هوا نیز هست. کیوی را به همراه ماست یونانی که سرشار از پروتئین است و بلغور جوی دو سر که منبع غنی از منیزیم محسوب می شود، در وعده صبحانه میل کنید. ماهی قزل آلا: این نوع ماهی منبع غنی از اسیدهای چرب امگا ۳ برای تقویت پوست و افزایش انعطاف موها است. تحقیقات نشان می دهد که امگا ۳ به حفظ توده عضلانی، ترمیم بافت و تولید هورمون کمک می کند. اضافه کردن ماهی به رژیم غذایی صبحگاهی به همراه آووکادو که غنی از ویتامین ای بوده و از شما در برابر اشعه یو وی آفتاب محافظت می کند، بسیار سودمند است. کلم پیچ: کلم پیچ از سبزیجات تیره رنگ قدرتمند با خاصیت آنتی اکسیدانی است. ویتامین آ موجود در این سبزی به تولید سبوم کمک می کند و منجر به افزایش رطوبت موها می شود. علاوه بر این کلم پیچ منبع غنی از ویتامین ث نیز بوده و به تولید کلاژن، کمک می کند. کلم پیچ را همراه با تخم مرغ برای حفظ سلامت پوست، تقویت سیستم ایمنی بدن و افزایش توده عضلانی به وعده صبحگاهی تان اضافه کنید. منبع: آوای سلامت
-
اکثر مردم دوست دارند درمورد اینکه چقدر دوستهای زیادی دارند و چقدر آدم اجتماعیای هستند صحبت کنند اما اگر از همین آدمها بپرسید که چند نفر از این دوستانشان واقعا بهشان اهمیت میدهند، اکثرشان واقعا نمیدانند که چه جوابی باید بدهند. دنیا جای بزرگی است و همه تلاش خودشان را میکنند تا نیازهای خودشان را برطرف کنند. مردم خواستهها وتمایلات متفاوتی دارند و شما قرار نیست همیشه در اولویت آنها باشید و همینطور هرکسی را که میبینید و گاهی با او صحبت میکنید صرفا دوست صمیمی شما نیست؛ چراکه شاید آنها فقط میخواهند اجتماعی باشند و با بقیه معاشرت کنند. شاید شما هم به این حقیقت برخورده باشید که وقتی در برههٔ سختی از زندگیتان به سر میبرید و به دنبال کسانی میگردید که از شما حمایت کنند، میبینید که هیچکس را ندارید. اغلب گفته میشود که بهتر است دایرهٔ کوچکی از دوستان نزدیک و صمیمی داشته باشید تا اینکه کلی دوست داشته باشید اما خیلی آنها را نشناسید. با تمام این تفاسیر، از کجا باید بفهمید که چه کسی به شما اهمیت میدهد؟ در ادامه با دیجی رو همراه باشید تا ما راه فهمیدن جواب این سوال را به شما نشان بدهیم. اول از همه « اهمیت دادن» را برای خودتان معنا کنید برای اینکه بدانید چه کسی به شما اهمیت میدهد باید اول برای خودتان معنی کنید که اهمیت دادن یعنی چه. شاید این بنظر خیلی بدیهی بنظر برسد، اما از آنجایی که افراد مختلف خواستهها و نیازهای متفاوت دارند، معنی اهمیت دادن هم ممکن برای هرکدامشان متفاوت باشد. آیا شما دوستانی میخواهید که از معاشرت با شما لذت ببرند یا وقتی بحثی میشود پشت شما دربیایند؟ آیا شما دوستانی میخواهید که وقتی ناراحتید کنار شما باشند یا دوستانی میخواهید که بتوانید برای کمک رویشان حساب کنید؟ هیچ جواب درست و غلطی در پاسخ به سوال «دوستی که اهمیت میدهد یعنی چه؟» وجود ندارد. اما موضوع این است که اگر شما جواب این سوال را برای خودتان روشن نکردهاید، هیچکس با تعریف شما جور در نخواهد آمد و بدین ترتیب هرگز از کسانی که دور و برتان هستند احساس رضایت نخواهید کرد. با صحبت کردن در گروههای کوچک دوستانه شروع کنید با تعریفی که برای خودتان دارید، اولین قدم میتواند این باشد که در جمع کوچک و صمیمیای از دوستانتان قراربگیرید. از هرکدامشان نپرسید که آیا برایشان مهم هستید یا نه! این فقط باعث میشود که آنها نگران شوند که شما حس نامطمئنی و شک بهتان دست داده یا خیلی مستاصل شدهاید. یک گفت و گوی دوستانه راه بیندازید تا بتوانید احساس راحتی بیشتری بکنید. ببینید چه کسی برای صحبت با شما پیشقدم میشود از تمام کسانی که در آن جمع حاضر هستند چه کسی اول برای شروع گفت و گویی با شما قدم پیش میگذارد؟ این موضوع را نباید دست کم گرفت، چراکه هرکسی که در جمعهای این چنینی سعی میکند به طور مداوم با شما در گفت و گو و تعامل باشد، دارد سعیش را میکند که بخشی از زندگی شما باشد. او دارد تلاش میکند که در کنار شما باشد و با هم اوقات خوبی را داشته باشید و اینها کسانی هستند که واقعا به فکر شما، سلامتی شما و شادیتان هستند. به گفت و گوهایی که دارید توجه کنید حال وقت آن رسیده که به عوامل اصلی نگاه کنید. آیا از مکالمهای که با دوستانتان دارید لذت میبرید؟ آیا این مکالمات به شدت کوتاه و خلاصه هستند؟ یا اینکه بنظر میرسد که یک نفر دوستی شما را نمیخواهد بلکه به دنبال چیز یا چیزهای دیگری از طریق شماست؟ این کار آسانی نیست و شما باید تا آنجا که میتوانید با خودتان صادق باشید. شاید شما خیلی بخواهید یک سری افراد دوست شما باشند و با هم رابطهای فوقالعاده داشته باشید، اما اگر با هم گفت و گویی خوب ندارید یا به ندرت با هم صحبت میکنید، این افراد به احتمال زیاد خیلی به شما اهمیت نمیدهند. دوستانتان چه کارهایی برای شما کردهاند؟ مردم برای کسانی که بهشان اهمیت میدهند پاپیش میگذارند و بهشان کمک میکنند، به همین راحتی. به کسانی که وقتی ناراحت بودهاید با شما صحبت کردهاند، کسانی که از خطوط قرمز خودشان خارج شدهاند یا خیلی در زحمت افتادهاند تا کاری را برای شما انجام دهند، یا کسانی که شما را دعوت به انجام کاری با یکدیگر کردهاند فکر کنید. اگر کسی برنامهاش را خالی میکند تا با شما وقت بگذراند، نشانهٔ این است که آن شخص به شما اهمیت میدهد. دوستانتان از شما چه درخواستهایی کردهاند؟ روابط خوب ۲ طرفه هستند. اگر شما احساس میکنید که واقعا لازم است با دوستانتان مهربان باشید و با آنها کمک کنید این واقعا عالی است. اما راجع به چیزهایی که دیگران از شما درخواست کردهاند چه؟ آیا درخواستهایشان معقول بوده؟ آیا تا بحال دوستانتان از شما درخواستی کردهاند که باعث شود شما معذب شوید یا اینکه چیزی خلاف ارزشهایتان از شما خواستهاند؟ آیا آنها همیشه به شما احترام میگذارند یا فقط وقتی کارشان به شما میافتد؟ هیچ اشکالی ندارد که دوستانمان از ما کمکی بخواهند و درواقع خیلی خوب است که به یک دوست کمکی کنیم. اما آخرین چیزی که میخواهیم احتمالا این است که دوستمان ما را در منگنهٔ انجام کاری بگذارد که موجب آزار ما میشود یا اینکه دوستانی داشته باشیم که هروقت به ما نیاز دارند ما برایشان محترم و عزیز میشویم! افراد این چنینی دوستان شما نیستند و به شما اهمیتی نمیدهند، آنها فقط میخواهند به خواستههای خودشان برسند و خود واقعی شما هیچ ارزشی برایشان ندارد. آیا آنها به قولهایشان وفادار بودهاند؟ اگر شما خودتان قولی دادهاید یا قراری گذاشتهاید، بدنیست برگردید و نگاهی بیندازید تا ببینید که کدام یکی از دوستانتان به قولش وفادار مانده و در طی این مدت آدم قابل اعتمادی برایتان بودهاست. چراکه همیشه آدمهایی هستند که قول میدهند اما چون طرف مقابل برایشان خیلی مهم نیست، آنها هم خیلی به عملی کردن قولشان اهمیت نمیدهند و این افراد اصلا شبیه کسانی نیستند که به شما اهمیت میدهند! سفت و سخت باشید و به این گفته که« یه چیزی پیش اومد نشد سر قولم بمونم» گوش ندهید. ما نمیگوییم که هیچ اتفاقاتی نیستند که موجب شوند یک قول بهم بخورد و یک نفر نتواند به حرفی که زده عمل کند، چراکه این احتمال وجود دارد، اما خیلی به ندرت و در شرایط خاص نه اینکه هر دفعه دوستتان با این جمله خودش را از شکستن قولش مبرا کند. دوستانتان را تشخیص بدهید و از هم جداکنید شما بالاخره باید تشخیص بدهید که چه کسی به شما اهمیت میدهد و چه کسی نه؛ و پس از آن باید کسانی که به شما اهمیت میدهند را نزدیک خودتان نگه دارید و کسانی که اهمیت نمیدهند را رها کنید. تمام دوستانتان را بسنجید و بررسی کنید. از سختگیری بهشان نهراسید. این احتمال وجود دارد که اگر آنها هرگز به شما اهمیت نمیدادهاند، برایشان مهم هم نخواهد بود که شما آنها را دوست خودتان به حساب نیاورید! این مسئله اصلا به اینکه شما دوستیهایتان را ظالمانه قضاوت میکنید ربطی ندارد، بلکه این کار درنظر گرفتن و مشخص کردن کسانی است که در زندگی برایتان مهمترند و شما میخواهید آنها را در اولویت قراربدهید چون اگر بدانید چه کسانی به شما اهمیت میدهند، دیگر میدانید که در هنگام مشکل به چه کسانی باید روی بیاورید، کمک بخواهید و میدانید که به چه کسانی میتوانید اعتماد بی قید و شرط داشته باشید. از بودن در کنار کسانی که به شما اهمیت میدهند لذت ببرید وقتی کسانی که به شما اهمیت میدهند را پیداکردید، دستتان میآید که باید به دنبال چه خصوصیاتی در افراد بگردید. هیچ چیز بهتر از این نیست که شب به خانه برگردید و بدانید که گرداگرد شما را کسانی که بهتان اهمیت میدهند فراگرفتهاند. زندگی برای اینکه تشخیص بدهید چه کسی واقعا هوایتان را دارد خیلی طولانی است و هرچه زودتر بدانید که کدامیک از آدمهای زندگیتان چنین خصوصیتی دارند، زندگی برایتان خیلی بهتر و لذتبخشتر میشود. منبع: دیجی رو
-
شاید قبول کردن آن سخت باشد اما همهٔ دوستان شما برایتان خوب نیستند و گاهی لازم است دوستانی که شما را پایین میکشند رها کنید. شاید این حرف کمی خودخواهانه بنظر برسد، ولی اینطور نیست، زیرا که ما در برابر شادی خودمان نیز به اندازه شادی دیگران مسئول هستیم. در ادامه ۹ خصوصیت از دوستانی که باید هرچه سریعتر رهایشان کنید آورده شده. پس در ادامه با دیجی رو همراه باشید. ۱.دوستی کاملا مطابق شرایط اوست اگر میبینید که همیشه کاری که دوستتان از شما میخواهد را انجام میدهید و حس میکنید که خودتان جای حرف زدن یا عنوان کردن خواستهای را ندارید، این یعنی دوستتان شما را تحت کنترل خودش دارد و این اصلا نشانهٔ خوبی نیست. دوستی یک رابطهی دو طرفه است نه یک طرفه. ۲. وقتی که واقعا به او احتیاج دارید نیست یک دوست خوب شما را در تمامی لحظات سخت یاری کرده و وقتی به او نیاز دارید در کنار شما خواهد بود. اگر وقتی دوستتان را نیاز دارید غیبش میزند اما در عین حال انتظار دارد که هروقت به شما احتیاج دارد شما همه چیز را کنار گذاشته و به کمک او بشتابید، این نشانهٔ دیگری مبنی بر این است که دوستیتان در تعادل نیست. ۳. او هرگز درست به حرفهایتان گوش نمیدهد وقتی نمیتوانید مطمئن باشید که یک نفر واقعا به حرفی که میزنید توجه میکند یانه، بنابراین آن شخص اصلا دوست خوبی برای شما نیست. احتمالا یکی از با ارزشترین چیزهایی که یک نفر میتواند برای دوستش انجام دهد این است که شنوندهٔ خوبی باشد. گوش ندادن به حرفهای دوست یک جور بیاحترامی است و نشان دهندهٔ این است که آن فرد رابطهی دوستانهتان را جدی نگرفتهاست. ۴. او دست رد به ایدههای شما میزند یک دوست باید شخصی باشد که شما را تشویق به دنبال کردن آرزوهایتان میکند. شاید او همیشه با شما موافق نباشد و گاهی اوقات جنبههای منفی کارتان را به شما گوشزد کند، اما هرگز نباید ایدهتان را به چیزی خارج از دسترس و نشدنی برایتان تبدیل کند. یک دوست باید کسی باشد که به رشد شما کمک میکند، نه اینکه شما را عقب نگه دارد. ۵. او از هیچی داستان درست میکند دوستی که سر هیچ و پوچ با شما دعوا کرده و چپ میافتد اصلا دوست نیست. بعضی افراد کلا دوست دارند مدام سر هیچی داستان درست کنند و شما ممکن است در یک ثانیه از دوست صمیمی و جون جونیشان به دشمن خونیشان تبدیل شوید. این دوستان ارزش دوستی را پایین میآورند و بهتر است که سعی کنید آنها را کنار بگذارید. ۶. آنها حسودی میکنند اگر دوستی دارید که به دوستان دیگر شما حسودیاش میشود، پس یک مشکل جدی دارید! هیچکس دوست ندارد حس کند بهش کم محلی شده و نادیده گرفته شده است، اما شما حق این را دارید که گاهی اوقات هم با دیگر دوستانتان بیرون بروید. اگر دوست صمیمیتان با این قضیه مشکل دارد و با صحبت کردن هم مسئله حل نمیشود، شاید بهتر آن است که به تمام کردن رابطهتان با او فکر کنید. ۷. او هیچوقت پول ندارد این یکی از چیزهای مهم بوده واصلا هم خودخواهانه نیست. البته که شما باید وقتی دوستتان از لحاظ مالی مشکل دارد کمکش کنید یا وقتی بیرون میروید دنگ بیشتری از پول را حساب کنید، اما نباید به بانک دوستتان هم تبدیل شوید! اگر حس میکنید واقعا از لحاظ مالی از شما سوء استفاده میشود، پس قطعا یا باید سعی کنید وضعیت را به حالت تعادل برگردانید و یا آن دوستی را به سرانجام برسانید. ۸. او حس و حال شما را از بین میبرد بعضی از افراد دوست دارند با تقسیم کردن ناراحتیهای خودشان دیگران را هم ناراحت کنند. منظورمان آن افرادی هستند که همواره بدبین بوده و تمام جاه طلبی، انگیزه و انرژی شما را از بین میبرند، آن هم فقط به خاطر اینکه خودشان این انگیزه و انرژی را ندارند!اگر هر بار که دوستتان را میبینید حالتان گرفته میشود، این هم احتمالا یک دلیل خوب دیگر برای تمام کردن آن دوستی است. ۹. شما واقعا دیگر از آنها خوشتان نمیآید گاهی اوقات حس میکنید که باید مسیر دیگری را در پیش بگیرید. فقط به این خاطر که یک نفر را میشناسید و برای مدتی با هم دوست بودهاید دلیل نمیشود که تا آخر عمرتان با هم دوست صمیمی بمانید. داشتن دوستانی که الهام بخش ما هستند و میشود متعادلانه با آنها بود بسیار مهم است. شاید جدا شدن از دوست چند سالهای که در عین حال شما را پایین میکشد و اجازهٔ پیشرفت بهتان نمیدهد قدری سخت باشد، اما شما باید کار درست را انجام دهید و تا آنجایی که میشود با محبت و مهربانی و آهسته، حدود رابطهتان را مشخص کرده و یا اگر میخواهید، آن دوستی را تمام کنید. منبع: beautyandtips ترجمه: دیجی رو
-
- روابط اجتماعی
- وبژه
-
(و 9 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود. من از مدرسه به خانه بر می گشتم که یکی از بچه های کلاس را دیدم. اسمش "جک" بود و انگار همهی کتابهایش را با خود به خانه می برد. با خودم گفتم: "کی این همه کتاب رو آخر هفته به خانه می بره. حتما ً این پسر خیلی بی حالی است!" من برای آخر هفته ام برنامه ریزی کرده بودم. (مسابقهی فوتبال با بچه ها، مهمانی خانهی یکی از همکلاسی ها) بنابراین شانه هایم را بالا انداختم و به راهم ادامه دادم. همینطور که می رفتم، تعدادی از بچه ها رو دیدم که به طرف او دویدند و او را به زمین انداختند. کتابهاش پخش شد و خودش هم روی خاکها افتاد. عینکش افتاد و من دیدم چند متر اونطرفتر، روی چمنها پرت شد. سرش را که بالا آورد، در چشماش یه غم خیلی بزرگ دیدم. بی اختیار قلبم به طرفش کشیده شد و بطرفش دویدم. در حالیکه به دنبال عینکش می گشت، یه قطره درشت اشک در چشمهاش دیدم. همینطور که عینکش را به دستش میدادم، گفتم: " این بچه ها یه مشت آشغالن!" او به من نگاهی کرد و گفت: " هی ، متشکرم!" و لبخند بزرگی صورتش را پوشاند. از آن لبخندهایی که سرشار از سپاسگزاری قلبی بود. من کمکش کردم که بلند شود و ازش پرسیدم کجا زندگی می کنه؟ معلوم شد که او هم نزدیک خانهی ما زندگی می کند. ازش پرسیدم پس چطور من تو را ندیده بودم؟ او گفت که قبلا به یک مدرسهی خصوصی می رفته و این برای من خیلی جالب بود. پیش از این با چنین کسی آشنا نشده بودم. ما تا خانه پیاده قدم زدیم و من بعضی از کتابهایش را برایش آوردم. او واقعا پسر جالبی از آب درآمد. من ازش پرسیدم آیا دوست دارد با من و دوستانم فوتبال بازی کند؟ و او جواب مثبت داد. ما تمام اخر هفته را با هم گذراندیم و هر چه بیشتر جک را می شناختم، بیشتر از او خوشم میآمد. دوستانم هم چنین احساسی داشتند. صبح دوشنبه رسید و من دوباره جک را با حجم انبوهی از کتابها دیدم. به او گفتم:" پسر تو واقعا بعد از مدت کوتاهی عضلات قوی پیدا می کنی،با این همه کتابی که با خودت این طرف و آن طرف می بری!" جک خندید و نصف کتابها را در دستان من گذاشت. در چهار سال بعد، من و جک بهترین دوستان هم بودیم. وقتی به سال آخر دبیرستان رسیدیم، هر دو به فکر دانشکده افتادیم. جک تصمیم داشت به جورج تاون برود و من به دوک. من می دانستم که همیشه دوستان خوبی باقی خواهیم ماند. مهم نیست کیلومترها فاصله بین ما باشد. او تصمیم داشت دکتر شود و من قصد داشتم به دنبال خرید و فروش لوازم فوتبال بروم. جک کسی بود که قرار بود برای جشن فارغ التحصیلی صحبت کند. من خوشحال بودم که مجبور نیستم در آن روز روبروی همه صحبت کنم. من جک را دیدم. او عالی به نظر می رسید و از جمله کسانی به شمار می آمد که توانسته اند خود را در دوران دبیرستان پیدا کنند. حتی عینک زدنش هم به او می آمد. همهی دخترها دوستش داشتند. پسر، گاهی من بهش حسودی می کردم! امروز یکی از اون روزها بود. من میدیم که برای سخنرانی اش کمی عصبی است. بنابراین دست محکمی به پشتش زدم و گفتم: " هی مرد بزرگ! تو عالی خواهی بود!" او با یکی از اون نگاه هایش به من نگاه کرد( همون نگاه سپاسگزار واقعی) و لبخند زد: " مرسی". گلویش را صاف کرد و صحبتش را اینطوری شروع کرد: " فارغ التحصیلی زمان سپاس از کسانی است که به شما کمک کرده اند این سالهای سخت را بگذرانید. والدین شما، معلمانتان، خواهر برادرهایتان شاید یک مربی ورزش... اما مهمتر از همه، دوستانتان... من اینجا هستم تا به همه ی شما بگویم دوست کسی بودن، بهترین هدیه ای است که شما می توانید به کسی بدهید. من می خواهم برای شما داستانی را تعریف کنم." من به دوستم با ناباوری نگاه می کردم، در حالیکه او داستان اولین روز آشناییمان را تعریف می کرد. به آرامی گفت که در آن تعطیلات آخر هفته قصد داشته خودش را بکشد. او گفت که چگونه کمد مدرسه اش را خالی کرده تا مادرش بعدا ً وسایل او را به خانه نیاورد. جک نگاه سختی به من کرد و لبخند کوچکی بر لبانش ظاهر شد. او ادامه داد: "خوشبختانه، من نجات پیدا کردم. دوستم مرا از انجام این کار غیر قابل بحث، باز داشت." من به همهمه ای که در بین جمعیت پراکنده شد گوش می دادم، در حالیکه این پسر خوش قیافه و مشهور مدرسه به ما دربارهی سست ترین لحظه های زندگیش توضیح می داد. پدر و مادرش را دیدم که به من نگاه می کردند و لبخند می زدند. همان لبخند پر از سپاس. من تا آن لحظه عمق این لبخند را درک نکرده بودم. هرگز تاثیر رفتارهای خود را دست کم نگیرید. با یک رفتار کوچک، شما می توانید زندگی یک نفر را دگرگون نمایید: برای بهتر شدن یا بدتر شدن. خداوند ما را در مسیر زندگی یکدیگر قرار می دهد تا به شکلهای گوناگون بر هم اثر بگذاریم. دنبال خدا، در وجود دیگران بگردیم. " دوستان، فرشته هایی هستند که شما را بر روی پاهایتان بلند میکنند، زمانی که بالهای شما به سختی به یاد میآورند چگونه پرواز کنند." هیچ آغاز و پایانی وجود ندارد... دیروز، به تاریخ پیوسته، فردا ، رازی است ناگشوده، اما امروز یک هدیه است
-
- امید
- داستان کوتاه اجتماعی
-
(و 10 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :