-
گروه تلگرامی دیوونه تو
-
مطالب مشابه
-
توسط sajjad
گویند:
ملا مهرعلی خویی، روزی در کوچه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است.
گریه کرد.
پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا میکردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم.
-
توسط sajjad
1. افرادی که قضاوت میکنند
افراد قضاوتگر را این روزها همه جا میتوان دید، آنها همه چیز را نقد و قضاوت میکنند و همان نتیجهای را میگیرند که خودشان ترجیح میدهند. اگر شما وقت زیادی را صرف کنید و چیزی را برای آنها با جزئیات فراوان برایشان شرح دهید یک گوش آنها در و گوش دیگر دروازه خواهد بود چون پیش از آن که سخنان شما حتی شروع شده باشد آنها به نتیجه و قضاوت نهایی رسیدهاند. آنها در گوش دادن و ارتباط برقرار کردن بسیار ضعیف هستند بنابراین دوستی و همکاری و مشورت با چنین افرادی به معنای واقعی کلمه، اتلاف وقت است.
2. افرادی که حسادت میکنند
اگر به فعالیتهای مهمی مثل کارآفرینی مشغول هستید در طول فعالیت خود با فراز و نشیبهای زیادی روبرو خواهید شد. همه در چنین شرایطی به افرادی نیاز دارند که از آنها حمایت کنند به خصوص در شرایط سخت که روحیه دادن و افکار مثبت اهمیت بیشتری پیدا میکند. اما این افراد حمایتگر باید در روزهای اوج و موفقیت هم چشم دیدن خوشحالیهای شما را داشته باشند! افراد حسود نمیتوانند شادی و موفقیت شما را ببینند، آنها دوست دارند اتفاقات خوب فقط برای خودشان بیفتد و نه کس دیگری، در نتیجه به نحوی برای خراب کردن موفقیت و حس خوب شما تلاش میکنند، پس پیش از آن که به هدف خود برسند این افراد مسموم را از اطراف خود دور کنید.
3. افرادی که زورگو هستند
افراد زورگو و کسانی که دوست دارند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند هرگز به حرفهای بقیه گوش نمیدهند. آنها نمیخواهند این کار را انجام دهند چون تصور میکنند که همه چیز را میدانند و بهترین راه انجام هر کاری در دست خود آنها است. چنین افرادی در روابط شخصی و دوستانه بسیار آزاردهنده هستند اما در محیطهای کاری و حرفهای به یک کابوس واقعی تبدیل میشوند. یک ساختار شغلی موفق، تنها در سایه همکاری و پیروی از دستورات امکان پذیر است و اگر افراد کنترل کننده و زورگو در گروه شما وجود داشته باشند به معنای دوتا شدن آشپز است، یعنی آش یا شور میشود یا بینمک!
4. افرادی که مغرور هستند
هرگز اعتماد به نفس را با غرور اشتباه نگیرید. افرادی که اعتماد به نفس دارند الهام بخش دیگران هستند اما افراد مغرور تنها آزاردهنده هستند و باعث ناراحتی دیگران میشوند. فردی که رفتار مغرورانهای دارد تصور میکند که بهتر از دیگران است و هرگز خود را هم سطح با بقیه تصور نمیکند در نتیجه انتظارات بالایی هم دارد. چنین افرادی در روابط دوستانه بسیار خودخواهانه رفتار میکنند و قابل تحمل نیستند. همچنین در محیطهای کاری نیز نمیتوان حضور چنین افرادی را تحمل کرد چون محیطی ناخوشایند برای بقیه به وجود میآورند.
5. افرادی که مظلوم نمایی میکنند
چنین افرادی خود را قربانی میدانند و همیشه بهانههایی برای توجیه اشتباهات و خطاهای خود دارند. این نوع از افراد مسموم را همه جا میتوان دید چون از نظر تعداد نسبت به گروههای دیگر برتری دارند. چنین افرادی هرگز مسئولیت کارها و اشتباهات خود را نمیپذیرند و آن را بر گردن دیگران میاندازند. چنین افرادی هرگز دوستان خوب و مسئولیت پذیری نخواهند بود و حضور آنها به خصوص در محیطهای کاری بسیار آسیبزا است. بنابراین شما چارهای جز حذف کردن آنها ندارید اما با این کار از گلایهها و بیمسئولیتی آنها خلاص خواهید شد.
6. افرادی که موج منفی میدهند
افرادی که همیشه بدبین هستند باعث از بین رفتن موج مثبت در اطراف شما خواهند شد. آنها با حرفهای بد و پیش بینیهای منفی باعث از بین رفتن امید بقیه میشوند و شما هرگز از چنین افرادی حرفهای مثبت و تشویق کننده نخواهید شنید. این افراد مسموم هر ایده و فکر جدیدی را محکوم به شکست میدانند و به جای حمایت کردن از شما و تلاشهای شما، فقط به شکستهای احتمالی فکر میکنند. این افراد ممکن است از روی حسادت یا بدذاتی این کار را انجام دهند یا ساختار ذهنی منفی گرایی داشته باشند اما در هر صورت اگر به دنبال موفقیت و زندگی شاد و آرام هستید باید چنین افرادی را از اطراف خود دور کنید.
7. افرادی که دروغ می گویند
شما برای این که بتوانید فرد موفقی باشید باید خودتان را با افراد موفق احاطه کنید، افرادی که قابل اعتماد هستند و همیشه میتوانید روی آنها حساب کنید. واضح است که افراد دروغگو، هرگز قابل اعتماد نیستند و نمیتوان روی آنها حساب کرد چون شما نمیتوانید از درستی حرف و قول وی مطمئن باشید. این دسته از افراد مسموم به تدریج باعث آسیب دیدن کار و روابط شما خواهند شد پس بهتر است هرچه زودتر آنها را از اطراف خود دور کنید تا از شنیدن دروغ و حرفهای بیاساس رها شوید.
8. افرادی که غیبت میکنند
بیشتر افراد غیبت میکنند و بدیهای دیگران را برمیشمارند تا نقاط ضعف و کاستیهای خود را مخفی کنند اما شما در غیبتهایی که میشنوید نمیتوانید واقعیت را از حدس و گمانها جدا کنید در نتیجه اطلاعاتی غلط و تحریف شده تولید میشود که میتواند به احساسات دیگران صدمه بزند و به دشمن شدن آنها با شما منجر شود. بنابراین بودن در کنار افرادی که اهل غیبت کردن هستند و بدتر از همه، دوستی با این افراد میتواند به موقعیت کاری و اجتماعی شما به شدت صدمه بزند. این افراد مسموم مثل سرطان گسترش پیدا میکنند و محیطی بد و منفی در اطراف شما به وجود میآورند که در نهایت به ضرر شما تمام خواهد شد.
منبع: دیجی رو
-
توسط sajjad
دروود دوستان عزیز
در این قسمت قصد داریم آهنگ هایی که بیشتر هیت شدن رو با استفاده از بیگ دیتا پیدا کنیم و برای شما عزیزان نمایش بدیم. امیدوارم که مورد توجه شما قرار بگیره.
-
توسط zahra
سلام
تو این تاپیک میتونین حرف دلتونو به معشوقتون بگین
این حرف میتونه ابراز احساسات باشه یا عذرخواهی یا هرچیز دیگه
فقط چند تا قانون داره :
۱- بیشتر از یک یا دو جمله نباشه
۲- اگر معشوقتون تو این سایت هست میتونین نام کاربریشو هم بنویسید (ننوشتین هم اشکالی نداره ، خودش متوجه میشه بالاخره دیگه ... )
۲-بحث کردن ممنوع!
۳-توهین یا بی ادبی ممنوع
پ.ن : این تاپیک رو برای این ایجاد کردیم که دیگه هیچ احساسی بخاطر نگفتن و خجالت و غرور و ... از بین نره
دنیاتون قشنگ
-
توسط sajjad
عشق تلخ
نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سدای جامی بی زوال
پرسه ایی آغاز کردیم در خیال دل بیاد آورد ایام وصال
از جدایی یک دو سالی میگذشت یک دوسال از عمر رفت و برنگشت
دل بیاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را
آن نظر بازی آن اصرار را آن دو چشم مست آهو وار را
همچو رازی مبهم و سر بسته بود چون من از تکرار او هم خسته بود
امد و هم اشیان شد با منو هم نشین و هم زبان شد با منو
خسته جان بودم که جان شد با منو ناتوان بود و توان شد با منو
دامنش شد خوابگاه خستگی این چنین آغاز شد دلبستگی
وای از آن شب زنده داری تا سحر وای از آن عمری که با او شد به سر
مست او بودم زه دنیا بی خبر دم به دم این عشق میشد بیشتر
آمد و در خلوتم دم ساز شد گفتگوها بین ما آغاز شد
گفتمش ......
گفتمش در عشق پا برجاست دل گر گشایی چشم دل زیباست دل
گر تو ذورق وان شوی دریاست دل بی تو شام بی فرداست دل
دل زه عشق روی تو حیران شده در پی عشق تو سرگردان شده
گفت .........
گفت در عشقت وفادارم بدان من تو را بس دوست میدارم بدان
شوق وصلت را به سر دارم بدان چون تویی مخمور خمارم بدان
با تو شادی می شود غم های من با تو زیبا می شود فردای من
گفتمش عشقت به دل افزون شده دل زه جادوی رخت افزون شده
جز تو هر یادی به دل مدفون شده عالم از زیباییت مجنون شده
بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش
در سرم جز عشق او سودا نبود بحر کس جز او در این دل جا نبود
دیده جز بر روی او بینا نبود همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود
خوبی او شهره عافاق بود در نجابت در نکویی طاق بود
روزگار.....
روزگار اما وفا با ما نداشت طاقت خوشبختی ما را نداشت
پیش پای عشق ما سنگی گذاشت بی گمان از مرگ ما پروا نداشت
آخر این قصه هجران بود و بس حسرت و رنج فراوان بود و بس
یار ما را از جدایی غم نبود در غمش مجنون عاشق کم نبود
بر سر پیمان خود محکم نبود سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست ساده هم آن عهد و پیمان را شکست..
بی خبر پیمان یاری را گسست این خبر ناگاه پشتم را شکست
آن کبوتر عاقبت از بند رفت رفت و با دلداری دیگر عهد بست
با که گویم او که هم خون من است خسم جان و تشنه خون من است
بخت بد بین وصل او قسمت نشد این گدا مشمول اون رحمت نشد
آن طلا حاصل به این قیمت نشد عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست
با چنین تقدیر بد تدبیر نیست از غمش با دود و دم هم دم شدم
باده نوش غصه او من شدم مست و مخمور و خراب از غم شدم
زره زره آب گشتم
کم شدم.....
آخر آتش زد دل دیوانه را ......
آخر آتش زد دل دیوانه را
سوخت بی پروا پر پروانه را
عشق من .....
عشق من از من گذشتی خوش گذر بعد از این حتی تو اسمم را نبر
خاطراتم را تو بیرون کن زه سر دیشب از کف رفت فردا را نگر
اخر این یک بار از من بشنو پند بر منو بر روزگارم دل نبند
عاشقی را دیر فهمیدی چه سود ..... عشق دیرین گسسته تار و پود
گر چه آب رفته باز اید به رود ماهی بیچاره اما مرده بود...
بعد از این هم آشیانت هر کس است .... بعد از این هم آشیانت هرکس است
باش با او یاد تو ما را بس است قشنگی آهنگ: 92% دانلود آهنگ با کیفیت 320 -
توسط ابوالقاسم کریمی فرزندزمین
نکته:این آمارها بدون هیچگونه قضاوتی و تنها برای آگاهی عموم مردم از سایت های خبری جمهوری اسلامی ایران جمع آوری می شود
1
اراک،اصفهان، بندرعباس، تهران، شیراز، قزوین، قم، کرج، کرمان، مشهد، همدان و یزد از جمله شهرهایی هستند که در شرایط « تنش آبی » به سر میبرند . ستار محمودی قائم مقام وزیر نیرو هم درباره این ۱۲ کلانشهر کشور گفته بود که با کمبود ۱۲۵ میلیون مترمکعب آب روبهرو هستند
2
رئیس شورای هماهنگی مدیران مدیریت بحران پدافند غیرعامل صنعت آب و برق جنوب شرق کشور با بیان اینکه استان کرمان چالش عظیمی در حوزه آب دارد گفت: حدود هزار و ۷۴۲ لیتر بر ثانیه در شهر و بیش از ۷۷۳ لیتر بر ثانیه کمبود آب آشامیدنی استان است.
3
مدیرکل مدیریت بحران استانداری قزوین گفت: فروچاله ها که در پی بهره برداری بی رویه از سفره های آب زیرزمینی ایجاد شده اند، دشت قزوین را تهدید می کنند.............متاسفانه شاهد روند رو به رشد ایجاد فروچاله ها و فرونشست زمین در دشت قزوین هستیم...........حتی برخی از این فروچاله ها تا کمتر از صدمتری جاده اصلی ایجاد شده اند و بیم آن می رود که به زیرساخت ها و نقاط مسکونی آسیب وارد کند.
4
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای همدان گفت: 62 درصداز حجم مخزن ذخیره آب سد اکباتان خالی است .
5
بر اساس تخمین موسسه منابع جهانی، ایران در سال ۲۰۴۰ سیزدهمین کشور در زمینه تنش آبی خواهد بود. بحران درواقع در جهان چنان جدی است که ٦٦٣میلیون نفر در سراسر جهان بنا به آمار سال ٢٠١٦ به منابع آب آشامیدنی دسترسی ندارند. بنا به همین آمار ٢میلیارد و ٤٠٠میلیون نفر در جهان هم به امکانات بهداشت اولیه دسترسی ندارند. در عین حال باید توجه کرد که مصارف آب آشامیدنی در جهان ٧٠درصد برای آبیاری، ٢٠درصد برای صنعت و ١٠درصد خانگی است.
6
سرپرست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران گفت: فقط پنج سال تا بروز فاجعه عمومی آب در کشور فاصله داریم که ناشی از 50 سال سوء تدبیر در این زمینه است.......وی اظهار داشت: هنوز به اراده کافی برای حل این مشکل نرسیده ایم و فاقد یک راهبرد جامع، فراگیر و ملی با زمان بندی مناسب و مورد وفاق حاکمیت و بخش خصوصی در این زمینه هستیم.
7
دبیر طرح احیا و تعادل بخشی آبهای زیرزمین مدیریت منابع آب ایران نیز در این همایش گفت: خراسان رضوی 21 درصد کسری مخزن آبهای زیرزمینی کشور را به خود اختصاص داده است که رقم بسیاری است.
8
عبدالله فاضلی افزود: در استانهای سه گانه خراسان و سیستان و بلوچستان سالانه 8.5 میلیارد متر مکعب از سفره های آب زیرزمینی برداشت می شود که این رقم باید حداکثر پنج میلیارد متر مکعب باشد......وی ادامه داد: سالانه شاهد نیم متر افت در آبخوانهای این چهار استان شرقی کشور هستیم.
9
استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران نیز در این همایش با اشاره به طرح انتقال آب از دریای عمان به خراسان رضوی گفت: شما یک کشور را نشان دهید که آب را شیرین کرده باشد و برای مصرف آن را به هزار کیلومتر آن طرف تر انتقال داده باشد آن وقت این کار را انجام دهید، حداکثر انتقال آب شیرن در دنیا تا 100 کیلومتری بوده است.
10
رئیس کمیسیون کشاوری، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی نیز گفت: ریشه های فقر در استان سیستان و بلوچستان در توسعه بخشهای دیگر کشور است و آنچه در شرق کشور از فقر و ناکامی و تنگدستی مشاهده می شود معلول سیاستهای نادرست توسعه ای است از جمله اینکه 74 درصد بودجه کشور بودجه شرکتهای دولتی است و یک چهارم بودجه باقیمانده کشور بودجه بخشهای دیگر است که تازه یک سوم آن هم صرف حقوق و دستمزد کارکنان دولت می شود.
احمد علی کیخا افزود: منافع ملی ما به درستی تعریف نشده است و به همین علت است که سیستان و حوضه هریرود فدا می شود.
وی گفت: آب باید اولویت همه امور کشور باشد.
11
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران نیز در این همایش گفت: در کشور ما هیچ گاه براساس نگاه آمایش سرزمینی برنامه های توسعه اجرا نشده است در حالی که با این تنوع طبیعی و اقلیمی کشور نمی شود نسخه واحدی برای تمام کشور نوشت.
غلامحسین شافعی افزود: در نتیجه به وضع کنونی گرفتار شده ایم که هنوز هم به قوت خود باقی است به عبارت دیگر اشکال کار خیلی ریشه ای تر از آن است که بتوان بدون نگاه به بقیه عوامل، مشکل آب را حل کرد.
وی ادامه داد: ما برنامه نداریم و تمام حرکتهایمان با چشمهای بسته انجام می شود به عنوان مثال در استان خراسان رضوی در اکثر روستاهایی که آب آشامیدنی آنها با تانکر تامین می شود صنایعی را توسعه می دهیم که آینده خطرناکی در پیش داریم.
گردآوری:ابوالقاسم کریمی(فرزندزمین)
13/دی/1397
-
توسط sajjad
امروزه، ما با روشهای متفاوتی با دیگران ارتباط برقرار میکنیم. به عنوان مثال، میتوانیم پیام خود را به صورت رو در رو، از طریق مکالمهی تلفنی، ایمیل، پیامکوتاه، تماس ویدئویی و غیره انتقال دهیم. همچنین میتوانیم از طریق گزارش نویسی، برگزاری کارگاه، وبینار، تبلیغات و سخنرانی ارتباط برقرار کنیم.
با این حال، برای اینکه بهترین نتیجه را از برقراری ارتباط بهدست آوریم باید با دقت آن را برنامه ریزی کنیم. اگر خوب به آن فکر نکنیم و همهی جوانب را در نظر نگیریم، ممکن است مخاطب خود را گیج کنیم و نتوانیم پیام را بهخوبی انتقال بدهیم. این کار ممکن است به اعتبار ما لطمه بزند و تأثیرگذاری بر دیگران را کاهش دهد.
در این مقاله، به چارچوب استراتژی برقراری ارتباط نگاهی میاندازیم. ابزاری ساده که میتوانید از آن برای تنظیم پیام، برداشتن موانعی که در برقراری ارتباط وجود دارند و به دست آوردن نتیجهای که انتظار دارید استفاده کنید.
دربارهی این ابزار
مایکل و ساندرا روز (Michael and Sandra Rouse) چارچوب استراتژی برقراری ارتباط را ایجاد کردند و در سال ۲۰۰۲ در کتاب خود «Business Communications» آن را به چاپ رساندند.
این چارچوب شما را در فرایند برنامهریزی و تنظیم پیام راهنمایی میکند و به شما کمک میکند تا از موانعی که سد راه برقراری ارتباط هستند اجتناب کنید، تفاهم را افزایش دهید و پاسخ مورد انتظارتان را از مخاطبان بگیرید.
چارچوب استراتژی برقراری ارتباط از چهار جزء تشکیل شده است که باید در هنگام برنامهریزی و تنظیم پیامتان آنها را بهدقت در نظر بگیرید:
استراتژی برقراری ارتباط استراتژی مخاطب استراتژی کانال ارتباطی استراتژی پیام میتوانید از این چارچوب برای برنامهریزی انواع مختلف ارتباط مانند تماس تلفنی، گزارشها، ایمیلها و سخنرانیها استفاده کنید.
استفاده از چارچوب
برای استفاده از چارچوب استراتژی برقراری ارتباط، به هرکدام از این موارد بهدقت فکر کنید.
۱. استراتژی برقراری ارتباط
در ابتدا، باید به خودتان به عنوان فردِ «برقرار کنندهی ارتباط» یا فرستندهی پیام فکر کنید. این سؤالات را مد نظر بگیرید:
چرا این پیام را منتقل میکنید؟ میخواهید به چه نتیجهای دست پیدا کنید؟ اعتبار شما نزد مخاطبان چقدر است و چقدر شما را باور دارند؟ چرا در نظر گرفتن این موضوع در انتقال پیام اهمیت دارد؟ آیا مخاطبان به شما اعتماد دارند؟ اگر این طور نیست، چطور میتوانید در پیامتان اعتمادسازی کنید؟ آیا شما و مخاطبانتان فرهنگ یکسانی دارید؟ (اگر این طور نیست به این فکر کنید که چطور میتوانید اطمینان حاصل کنید دیگران منظور شما را به آسانی درک کردهاند.) بهدقت به اهداف برقراری ارتباط فکر کنید، زیرا این مرحله، رویکردی را که در مراحل دیگر باید اتخاذ کنید نیز تعیین میکند. جملهای ساده بنویسید که هدف شما را از برقراری ارتباط بهخوبی توضیح میدهد.
۲. استراتژی مخاطبان
سپس، به مخاطبان خود فکر کنید. وقتی در هنگام تنظیم پیام، خواستهها، نیازها، تحصیلات و میزان مهارتهای مخاطبان خود را در نظر میگیرید، میتوانید پیامتان را به گونهای شکل دهید که با علائق، انتظارات و درک آنها سازگار باشد.
این سؤالات را از خود بپرسید:
مخاطب شما کیست؟ آیا زیرگروههایی در مخاطبان هستند که نیازهای متفاوتی دارند؟ دربارهی این گروهها یا افراد چقدر اطلاعات دارید؟ آنها دربارهی شما چقدر اطلاعات دارند؟ آنها دربارهی موضوع مورد نظر چقدر اطلاعات دارند؟ چطور میتوانید انگیزه آنها را افزایش بدهید؟ در برخی موارد، شما مخاطب خود را خوب میشناسید. به عنوان مثال، وقتی ایمیلی برای همکار یا رئیستان مینویسید. گاهی اوقات، ممکن است مخاطب خود را به خوبی نشناسید، مثل زمانی که برای گروه بزرگی از مشتریان بالقوه سخنرانی میکنید. مواردی که دربارهی این افراد یا گروهها میدانید را یادداشت کنید و سپس به این فکر کنید که چطور میتوانید اطلاعات خود را افزایش دهید.
سپس، به گروههای مختلفی که در میان مخاطبان شما قرار دارند فکر کنید. با استفاده از مقالهی ما در مورد بخش بندی بازار به این بیندیشید که چطور میتوانید نیازهای مختلف آنها را رفع کنید. به این فکر کنید که مخاطبانتان از شما چه میخواهند و از این برقراری ارتباط چه سودی میبرند.
۳. استراتژی پیام
در اینجا، شما باید به سبک، لحن و ساختار پیام خود فکر کنید. این سؤالات را در نظر بگیرید:
آیا هدف شما متقاعد کردن، مشورت یا اطلاعات دادن است؟ کدام سبک و لحن برای رساندن منظور شما مناسبتر هستند؟ آیا پیام شما باید رسمی یا غیررسمی یا ترکیبی از هر دو باشد؟ برای پاسخ دادن به این سؤالات بهخوبی به مخاطبان خود فکر کنید. وقتی به پیام خود فکر میکنید، باید به واکنشِ احتمالیِ مخاطبتان نیز فکر کنید. فکر میکنید مخاطب با حرفهای شما موافقت خواهد کرد؟ آیا مخاطبان شما افراد پُرمشغلهای هستند؟ اگر این طور است، قبل از هر چیز پیام اصلی را با آنها در میان بگذارید و بعد توسط بحثها و شواهد از آن پشتیبانی کنید.
آیا احتمال میدهید مخاطبان با حرفهای شما مخالفت کنند؟ آیا برای ارتباطی طولانیتر وقت دارند؟ اگر این طور است، بهتر است رویکردی غیرمستقیمتر در پیش بگیرید و یکراست سر اصل مطلب نروید بلکه ابتدا بحثهای جانبی را مطرح کنید و سپس به موضوع اصلی بپردازید.
همینطور که برای نحوهی انتقال پیام برنامهریزی میکنید، به این فکر کنید که چطور میتوانید مخاطبانتان را به گوش دادن به حرفهایتان یا خواندن پیامتان تشویق کنید و آن را به صورت شفاف به پایان برسانید و انگیزهی لازم را به مخاطبان برای انجام اقدامات لازم بدهید.
اگر میخواهید مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار بدهید، از تکنیکهای اثرگذاری یوکل و تريسی برای انتخاب بهترین رویکرد استفاده کنید. همچنین برای تنظیم پیامی تأثیرگذار مطالعهی سلسلهمراتب انگیزشی مونرو مفید خواهد بود و در زمانی که میخواهید ارائه یا سخنرانی داشته باشید، از داستانگویی تجاری استفاده کنید تا بتوانید به مخاطبان خود انگیزه بدهید.
۴. استراتژی کانال ارتباطی
در آخرین جزءِ چارچوب، تمرکز شما بر انتخاب مؤثرترین کانال ارتباطی برای انتقال پیام است.
این سؤالات را در نظر بگیرید:
کدام کانال برای پیام و مخاطبان شما مناسبتر است؟ آیا باید این پیام را ثبت کنید؟ اگر اینطور است، ایمیل از تلفن بهتر است. آیا زمان و هزینه برایتان مهم هستند؟ آیا فرهنگ در این موقعیت نقش مهمی بازی میکند؟ به یاد داشته باشید که مردم در بعضی فرهنگها ارتباط رو در رو را ترجیح میدهند، در حالی که ممکن است دیگر فرهنگها ایمیل را ترجیح بدهند. فراموش نکنید که کانال ارتباطیای که انتخاب میکنید به صورت مستقیم میتواند بر چگونگی درک مخاطبان از پیام شما تأثیر داشته باشد. اگر پیام شما پیچیده باشد و این احتمال وجود دارد که دیگران آن را اشتباه متوجه شوند، بهتر است کانالی برای برقراری ارتباط انتخاب کنید که به شما این اجازه را میدهد که متوجه شوید مخاطبان پیام شما را چگونه درک کردهاند تا اگر لازم شد بتوانید آن را تصحیح کنید.
مقالههای ما در رابطه با نوشتن ایمیل های تأثیرگذار، انجام ارائه های خوب و برگزاری جلسات مؤثر استراتژیهای خاصی به شما میآموزند که میتوانید با پیروی از آنها بهترین استفاده را از کانالهای ارتباطی خود ببرید.
نکته:
از ۷ عامل مهم در برقراری ارتباط استفاده کنید تا مطمئن شوید پیامتان شفاف، دقیق و بدون اشتباه است.
منبع: چطور
-
توسط sajjad
۱. با خودتان مهربان باشید.
منظور از این جمله دقیقاً همان جملهی معروف است که میگوید برای خودتان نوشابه باز کنید. خیلی خوب است که با مهربانی و درک بالا به اشتباهات و شکستهایتان نگاه کنید – بدون انتقاد بیرحمانه و حالت دفاعی. تحقیقات نشان میدهد، آنهایی که با خودشان مهربان هستند افرادی شادتر و خوشبینتر هستند، اضطراب کمتری دارند و کمتر دچار افسردگی میشوند. احتمالاً چندان تعجب نکردید. ولی یک نکتهی مهمتر هم هست: این افراد موفقتر از دیگران هم هستند. اکثر ما باور داریم که برای اینکه بیشترین تلاشمان را بکنیم باید به خودمان سخت بگیریم ولی اینطور که پیداست این باور ۱۰۰٪ غلط است. کمی مهربانی کردن با خودتان وقتی اوضاع سخت و دشوار است میزان زیادی از استرستان را کم کرده و عملکردتان را بهتر میکند چون کمکتان میکند راحتتر از اشتباهاتتان درس بگیرید. پس یادتان باشد که انسان جایزالخطاست، و به خودتان فرصت اشتباه کردن بدهید.
۲. به «تصویر بزرگ» فکر کنید.
به هر چیزی که میخواهید یا نیاز دارید میتوانید از بیشتر از یک زاویه نگاه کنید. بهعنوان مثال، «ورزش کردن» را در تصویر بزرگتر میتوانید با عباراتی مثل «سالمتر شدن» برای چراییِ آن یا با عباراتی دقیقتر مثل «دو مایت در روز دویدن» برای نحوهی آن توصیف کنید. در مواجهه با استرس و چالش فکر کردن به تصویر بزرگتر انرژیبخش خواهد بود چون یک عمل خاص و معمولاً کوچک را به یک معنی و مفهوم بزرگتر وصل میکنید. به چیزی که به خودیِ خود به نظر مهم و ارزشمند نمیآید زیر نوری کاملاً جدید نگاه میشود. بنابراین وقتی به آن یک ساعت بیشتری که بعد از اتمام ساعت کاری باوجودِ خستگی در محلکار میمانید، به جای «۶۰ دقیقه بیشتر جواب دادن به ایمیلها» با «کمک به پیشرفت کاریام» فکر کنید، آنوقت احتمال ماندن در محلکار و سخت کار کردنتان بیشتر خواهد شد.
۳. به روتینها تکیه کنید.
اگر از شما بپرسم که دلایل اصلی استرس در زندگی کاریتان را بگویید احتمالاً خواهید گفت چیزهایی مثل ضربالعجلها، حجم کار زیاد، بوروکراسی یا رئیس مزخرفتان. احتمالاً نمیگویید «اینکه باید تصمیمات زیادی بگیرید» چون بیشتر آدمها آگاه نیستند که همین میتواند یک منبع قوی و مهم از استرس در زندگیهایشان باشد. هربار که یک تصمیم میگیرید – چه درمورد استخدام یک نیروی جدید باشد، یا گذاشتن قراری با سوپروایزرتان یا انتخاب بین نان چاودار و گندم کامل برای سالاد تخممرغتان – نوعی فشار ذهنی ایجاد میکنید که درواقع استرسزا است (بهخاطر همین است که خرید کردن تا این اندازه خستهکننده است، مشکل راه رفتن زیاد نیست، مشکل تصمیمگیری است).
راهحل این است که با استفاده از روال امور از تعداد تصمیماتی که باید بگیرید کم کنید. اگر لازم است کاری را هر روز انجام دهید، آن کار را هر روز سر همان ساعت انجام دهید. برای آمادهسازی خودتان برای روز کاری صبحها وقت بگذارید. روتینهای روزانه تا حد زیادی از استرستان کم میکنند. درواقع پرزیدنت اوباما هم که مطمئناً چیزهای زیادی درمورد استرس میدانست در یکی از مصاحبههایش به این استراتژی اشاره میکند:
«باید مشکلات روزانهای که بخش پرمعنایی از زندگیِ شما را میگیرد از زندگیتان حذف کنید. مثلاً میبینید من همیشه کتوشلوار طوسی یا سورمهای میپوشم. تمام تلاشم کم کردن تصمیمگیریهاست. نمیخواهم مجبور باشم که درمورد چیزی که میخواهم بخورم با بپوشم هم تصمیمگیری کنم. چون تصمیمات زیاد دیگری هست که باید بگیرم. باید انرژی تصمیمگیریتان را متمرکز نگه دارید. باید برای خودتان روتینهایی طراحی کنید. نمیتوانید تمام روزتان را برای مسائل جزئی و بیاهمیت تلف کنید.»
۴. پنج (یا ده) دقیقه برای کاری وقت بگذارید که از آن لذت میبرید.
اگر میتوانستید چیزی به موتور ماشینتان اضافه کنید تا بعد از صد مایل راه رفتن با آن بنزین بیشتری نسبت به زمان شروع مسیر توی باکتان بماند، از این امکان استفاده نمیکردید؟ بااینکه چنین چیزی هنوز برای ماشینتان امکانپذیر نیست ولی برای خودتان میتوانید کاری کنید که همین تأثیر را داشته باشد… یک کار جالب. مهم نیست چه کاری باشد، هر کاری که به آن علاقه داشته باشید و برایتان جالب باشد خوب است، تحقیقات جدید نشان میدهد که علاقه نهتنها کمکتان میکند باوجود خستگی همچنان به راهتان ادامه دهید، بلکه انرژیتان را هم دوباره پُر میکند. و بعد آن انرژیِ تازه کمکتان میکند کار بعدی را انجام دهید.
این دو نکتهی مهم را همیشه به خاطر داشته باشید: اول اینکه، جالب بودن به معنی خوشایند، آرامشبخش یا مفرح بودن نیست. مثلاً چاشت ناهار ممکن است برایتان آرامشبخش باشد و اگر غذایتان هم خوب باشد برایتان خوشایند هم خواهد شد. ولی تازمانیکه این ناهار را در رستوران جدید مولکولی صرف نکنید برایتان جالب نخواهد بود. بنابراین انرژیتان را هم تجدید نخواهد کرد.
دوم اینکه، جالب به معنی بدوندردسر هم نیست. همان تحقیقاتی که نشان داده بود علاقه میتواند انرژی را تجدید کند، نشان داده است که حتا وقتی آن فعالیت جالب سخت و پرزحمت بوده هم این کار را انجام داده است. بنابراین برای پُر کرده ذخیرهی انرژیتان نباید همیشه دنبال کار راحت و بیدردسر باشید.
۵. به برنامهی کاریتان «کجا» و «کِی» را هم اضافه کنید.
برنامه روزانه دارید؟ (اگر کارهای روزانهتان را در تقویمتان یادداشت میکنید پس پاسخ شما به این سوال مثبت است). ، آیا پیش میآید روزها و هفتهها را سپری میکنید بدون اینکه حتا یک مورد از آن کارها تیک بخورد؟ به نظرتان استرسزا است، نیست؟ چیزی که به آن نیاز دارید راهی است که کمک کند این کارها را با زمانبندی مشخص انجام دهید. چیزی که نیاز دارید یک برنامهریزی «اگر اینطور است، پس…» است یا همان چیزی که روانشناسان به آن اهداف اجرایی میگویند.
این نوع خاص از برنامهریزی روشی بسیار قوی برای کمک به دستیابی به هر نوع هدفی است. نزدیک به ۲۰۰ تحقیق، روی هرچیزی از رژیمهای غذایی و ورزش گرفته تا مدیریت زمانی و مذاکره، نشان دادهاند که اگر از قبل تصمیم بگیرید که کجا و چه زمان کاری را انجام دهید، احتمال انجام گرفتن آن کار را دو یا سه برابر میکند (مثلاً تصمیم بگیرید که ساعت ۴ تمام تماسهای آن روز را انجام دهید).
بنابراین برای تمام کارهایی که در لیست کارهای روزانهتان یادداشت کردهاید، زمان و مکان دقیق هم یادداشت کنید. مثلاً به جای اینکه بنویسید «به سارا زنگ بزن» بنویسد «اگر سهشنبه بعد از ناهاراست، پس به سارا زنگ بزن». در چنین شرایطی ذهن ناخودآگاه شما شروع به ارزیابی محیط و گشتن به دنبال آن قسمت «اگر» برنامهتان میکند. این باعث میشود زمان مناسب را پیدا کرده و با سارا تماس بگیرید، حتا اگر سرتان شلوغ باشد و مشغول کارهای دیگر باشید. از این گذشته، واقعاً چه چیزی بیشتر از تیک خوردن کنار کارهای روزانهتان از استرستان کم خواهد کرد؟
۶. در گفتگوهایی که با خودتان دارید از «اگر اینطور شود، آنوقت…» استفاده کنید.
یک راه دیگر برای مقابله با استرس استفاده از برنامههای «اگر اینطور شود، آنوقت…» درمورد خودِ استرس است نه عوامل آن. تحقیقات اخیر نشان میدهد که این برنامهها به ما برا کنترل واکنشهای احساسیمان در موقعیتهایی که احساس ترس، ناراحتی، خستگی، شک، یا حتا تنفر میکنیم، کمک میکند. کافی است تصمیم بگیرید به جای احساس استرس چه نوع واکنش دیگری میخواهید داشته باشید، بعد برنامهای بریزید که واکنش مطلوب شما را به موقعیتهایی که فشارخونتان را بالا میبرد وصل میکند. بهعنوان مثال، وقتی تعداد زیادی ایمیل در اینباکسم دیدم آرام و ریلکس میمانم یا وقتی ضربالعجلی نزدیک میشود، کاملاً خونسرد خواهم بود.
۷. به کارتان از دیدِ پیشرفت نگاه کنید، نه کمال.
همهی ما با یکی از این دو ذهنیت به اهدافمان نگاه میکنیم: یکی ذهنیت «خوب هستم»، که تمرکز در آن بر اثبات این مسئله است که تواناییهای زیادی داریم و میدانیم که چکار میکنیم و ذهنیت «بهتر میشوم» که در آن تمرکز بر رشد دادن تواناییها و یادگیری مهارتهای جدید است. به آن میتوانید بهعنوان تفاوت بین نشان دادن اینکه باهوش هستید و تمایل به باهوشتر شدن نگاه کنید.
وقتی ذهنیت «خوب هستم» را داشته باشید، انتظار دارید که بتوانید همهی کارها را همان ابتدا به نحو احسن انجام دهید و مداوماً (معمولاً ناخودآگاه) خودتان را با دیگران مقایسه میکنید که ببینید چقدر بهتر از دیگران هستید. وقتی کارها خوب پیش نرود، خیلی سریع به خودتان شک میکنید و همین برایتان کلی استرس و اضطراب میآورد. و قسمت طعنهآمیز ماجرا این است که نگران بودن درمورد تواناییهایتان باعث میشود احتمال شکست خوردنتان بیشتر شود.
از طرف دیگر ذهنیت «بهتر میشوم» به مقایسه خودتان با خودتان و دغدغهی پیشرفت منجر میشود – اینکه امروز درمقایسه با دیروز، ماه پیش یا پارسال، چقدر کارتان خوب بوده؟ وقتی با دیدِ یادگیری و رشد به کارهایتان نگاه کنید و اشتباهاتی که ممکن است در طول مسیر داشته باشید را بپذیرید، استرس بهمراتب کمتری را تجربه خواهید کرد و باوجود شکستهایی که ممکن است برایتان اتفاق بیفتد همچنان باانگیزه میمانید.
۸. به پیشرفتهایی فکر کنید که تا اینجای کار داشتهاید.
«از تمامِ چیزهایی که میتواند احساسات، انگیزه و ادراک را در طول یک روز کاری تقویت کند، مهمترین چیز پیشرفت کردن در یک کار معنیدار است.» این چیزی است که ترزا آمابیل و استیون کرامِر از آن بهعنوان اصل پیشرفت یاد میکنند. این اصل میگوید «موفقیتهای کوچک» است که ما را به جلو حرکت میدهد، مخصوصاً در مواجهه با استرسها.
از نظر روانشناسی، این که به هدفمان رسیدهایم یا نه نیست که حال ما را تعیین میکند بلکه میزان از بین بردن شکاف است بین جایی که الان هستیم و جایی که میخواهیم به آن برسیم. خیلی خوب است که لحظهای وقت بگذارید و به کارهایی که تا امروز به انجام رساندهاید فکر کنید، بدون توجه به چالشهایی که همچنان پیشرویتان است.
۹. ببینید خوشبینی برایتان مفید است یا بدبینیِ دفاعی.
برای خیلی از ما سخت است که وقتی ضربالعجلی درست جلوی چشممان است خوشبین باشیم. به نظر خیلیهای دیگر ولی اینکار سخت نیست، اشتباه است. و به نظر میآید که حق هم کاملاً با آنها باشد – خوشبینی به کارِ این افراد نمیآید.
همین داشتن کلی پروژه و کار برای انجام دادن خودش بهاندازهی کافی استرسزا هست چه برسد به اینکه از استراتژی اشتباهی برای مقابله با این استرسها استفاده کنیم، استراتژیای که به سبک انگیزشی ما نمیخورد. ولی از کجا باید بفهمید سبک انگیزشی شما چیست؟ آیا «مثبت بودن» برای شما مناسب است؟
بعضیها کارشان را فرصتی برای موفقیت میبینند، چیزی که آنها دارند به قول روانشناسان تمرکز پیشرفت است. در زبان اقتصاد تمرکز پیشرفت یعنی به حداکثر رساندن سود و جلوگیری از هدر رفتن فرصتها. برای بعضی دیگر، درست انجام دادن کار یعنی امنیت، یعنی از دست ندادن کارشان که آنقدر برای به دست آوردنش زحمت کشیدهاند. در این تمرکز پیشگیری تأکید بر اجتناب از خطر، انجام کامل مسئولیتها و کارهایی است که به شما محول شده است. به زبان اقتصاد این یعنی به حداقل رساندن زیان و حفظ آنچه دارید.
درک انگیزهی پیشرفت و انگیزهی پیشگیری به ما کمک میکند بفهمیم چرا آدمها برای رسیدن به یک هدف یکسان میتوانند متفاوت عمل کنند. انگیزهی پیشرفت حسی شبیه به اشتیاق دارد – تمایل شدید برای انجام کاری – و این اشتیاق با مثبتگرایی و خوشبینی تقویت شده و ماندگار میشود. برای داشتن یک عملکرد متمرکز بر پیشرفت باید باور داشته باشید که کارها خوب پیش خواهند رفت. از طرف دیگر، انگیزهی پیشگیری حسی شبیه به احتیاط دارد – نیاز به در نظر گرفتن خطر – و نه تنها با خوشبینی بلکه با نوعی بدبینی دفاعی ماندگار میشود. بهعبارت دیگر، ذهنهای پیشگیرنده زمانی بهترین عملکرد خود را دارند که به جاهایی که ممکن است اشتباه کنند و راههای جلوگیری از آن فکر کنند.
در زندگی به دنبال طی کردن پلههای ترقی هستید؟ درگیر انجام وظایف و کارهای روزمرهاید؟ کسی هستید که دیگران رویتان حساب میکنند؟ اول نقطهی تمرکزتان را پیدا کنید، بعد یا آن چشمانداز آفتابی را در آغوش بگیرید یا به استقبال شکگراییای بروید که استرستان را کم میکند و کمکتان میکند بهترین عملکرد را داشته باشید.
منیع: مردمان
منبع مقاله : forbes.com
نویسنده : Heidi Grant Halvorson
مترجم : زینب آرمند
-
توسط sajjad
۱- یک پیاده روی آفتابی را امتحان کنید:
قدم زدن در یک روز زمستانی آفتابی به کاهش علایم اختلال عاطفی فصلی کمک می کند. یکی دیگر از مزایای این کار دریافت ویتامین D است، در روزهای خاکستری زمستان بدن نیاز بیشتری به این ویتامین دارد. جالب است بدانید کمبود ویتامین D نیز به افسردگی مرتبط بوده و مطالعه سال ۲۰۱۸ از مجله درد نشان می دهد که کمبود ویتامین D ممکن است باعث سردرد خوشه ای در پاییز و زمستان شود.
۲- خانه تان را روشن کنید:
اندوه تاریک زمستان باعث کاهش تولید سروتونین شما ، که انتقال دهنده عصبی تنظیم کننده خلق و خو است می شود.
ذخیره سروتونین بدن تان را با استفاده از یک جعبه نور که دارای دیودهای LED آبی است، تازه کنید. این نورها مهیج تر است و نسبت به جعبه های نور سفید روشنایی زننده کمتری تولید می کنند. یکی دیگر از راه های ساده روشن کردن خانه، کشیدن پرده ها اول صبح است. با این کار نور دلپذیر خورشید را به خانه تان دعوت کنید و از اختلال عاطفی فصلی پیشگیری کنید.
۳- بیشتر حرکت کنید
ما می دانیم که این کار وسوسه انگیز است، اما در برابر میل به خواب زمستانی تا بهار مقاومت می کنیم. راه رفتن به طور طبیعی شما را در معرض نور طبیعی خورشید قرار می دهد که می تواند به دفع افسردگی در زمستان کمک کند. خیلی سرد است که بیرون از خانه تمرین کنید؟ این تمرینات ورزشی را در خانه انجام دهید.
۴- محصولات غذایی مقوی و مفید مصرف کنید.
راز خوشبختی ممکن است در انتهای چنگال شما باشد. افرادی که از اختلال عاطفی فصلی رنج می برند و یا افسرده هستند، دوست دارند که غذاهای چرب و پر از کربوهیدرات را مصرف کنند، اما زیاد خوردن این غذاها دارای عواقب ناسالم است. در عوض، سعی کنید از غذاهایی مانند سالمون، سبزیجات و دانه های کامل استفاده کنید و به افسردگی فصلی پایان دهید.
۵- استفاده از بابونه را فراموش نکنید
اگر احساس شما نیاز به آرامش دارید، یک چای بابونه را در نظر بگیرید. مطالعه ۲۰۱۶ از Phytomedicine نشان می دهد که عصاره بابونه می تواند به کاهش علائم اختلال اضطراب کلی کمک کند.
۶- ورزش جدیدی را امتحان کنید
در زمستان با یک سرگرمی فصلی مانند اسکیت روی یخ، اسکی و یا ورزش همگانی هیجان زده شوید. الیزابت رم لمباردو روانشناس ، دکترا و نویسنده کتاب “یک فرد شاد: تجویز نهایی شما برای شادی” می گوید: داشتن چیزی جالب برای حرکت به آینده، به بالا بردن روحیه شما در طول آب و هوای سرد زمستان کمک خواهد کرد.
۷- کارهای داوطلبانه مفید انجام دهید
لومباردو پیشنهاد می کند که فرصت های داوطلبانه ای پیدا کنید که در آن می توانید تفاوت ایجاد کنید. جمع آوری کت برای بی خانمان ها، بردن یک اسباب بازی برای کودکان نیازمند، و یا صرف زمان داوطلبانه در پناهگاه حیوانات می تواند مفید باشد. او می گوید کارهای بشردوستانه یک بهبود روحی خوب است.
۸- محیط اطراف خود را کنترل کنید
شما ممکن است قادر به کنترل هوای اطراف خود نباشید، اما می توانید محیط خود را کنترل کنید. تغییرات ساده مثل نقاشی کردن دیوارهایتان با یک رنگ روشن تر، خریدن لوازم التحریر رنگارنگ، آویزان کردن کارهای هنری الهام بخش، و تغییر پس زمینه کامپیوترتان به یک منظره ساحلی می تواند در تغییر روحیه شما بسیار تاثیر گذار باشد.
منبع: مجله سلامت
-
-
موضوع ها
-
کاربران آنلاین در این صفحه
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.